♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
زندگی ست دیگر
همیشه که همه رنگهایش جور نیست
همه سازهایش کوک نیست
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید
حتی با ناکوک ترین ناکوکش
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند
به این سالها که به سرعت برق گذشتند
به جوانی که رفت
میانسالی که می رود
حواست باشد به کوتاهی زندگی
به پاییزی که رفت
زمستانی که دارد تمام می شود کم کم
ریز ریز
آرام آرام
نم نمک
عزیز میگفت
برای در کنارِ هم موندن باید خیلی چیزارو بخشید
خیلی حرفارو نشنیده گرفت
از خیلی کارها عبور کرد
برای در کنار هم موندن باید بخشندهترین و قویترین بود؛ نه زیباترین و باهوشترین
آدما وقتی میتونن مدتهای طولانی کنارِ هم بمونن که یاد بگیرن چطور باهم کنار بیان
اگه گاهی تو حالِ خوب هم شریک نمیشن، دستی هم به حالِ بدِ هم نکشن
هیچ حالِ بدی موندگار نمیمونه همونطور که حالِ خوب هم، همیشگی نیست
عزیز میگفت
اول از هر چیزی برای در کنار هم موندن باید یاد بگیری چطور میشه با کوچیکترین چیزها، از زندگی لذت برد، خندید و شاد بود